گنج سخن

ساخت وبلاگ

.

سَأحرِق حُروف الحُب كُلهَا
حَتى لَا يَكتبُهَا اليك أحد غيرِي
و سَأحتل بُحور الجنُون كُلهَا
حَتى لَا يجُن بك غَيري ...

همه کَلمات عِشق را می‌سوزانم
تا کسی غیر از من
آن‌ها ا را برای تو نَنویسد و
همه مَرزهای دیوانگی را اِشغال می‌کنم
تا کسی غیر از من
دیوانه تو نَشود

نزار قبانی

گنج سخن...
ما را در سایت گنج سخن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 389sokh0 بازدید : 1 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 12:53

 سلیمان اعمش گفت: من در کوفه همسایه داشتم که گاهی شب ها نزدش می رفتم وبا هم صحبت و اختلاط می کردیم، یک شب در میان صحبت ها اتفاقاً صحبت ازکربلا پیش آمد، من از او سؤال کردم که عقیده تو درباره ی زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام چیست؟او گفت: زیارت حسین علیه السلام بدعت است و هر بدعتی گمراهی و ضلالت است و فرجام گمراهی نیز آتش جهنم است.من خیلی ناراحت و خشمگین شدم و از نزد او برخاستم و با خود گفتم که صبح گنج سخن...ادامه مطلب
ما را در سایت گنج سخن دنبال می کنید

برچسب : فصیلت,زیارت, نویسنده : 389sokh0 بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 8:56

کس نیست که علم مطلوب اوست ، بل همه علم را وسیلت ِ مطلوب ِ خود ساخته اند . 
دریغا که مردم در بند آن نیستند که چیزی بدانند ، بلکه در بند آنند که خلق در ایشان اعتقاد کنند که عالمند .

 از وبلاگ : هیچستان

+ نوشته شده در یکشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت توسط ادیب |
گنج سخن...
ما را در سایت گنج سخن دنبال می کنید

برچسب : عین,القضات,نامه,۱۲۲, نویسنده : 389sokh0 بازدید : 10 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 23:57

آیت‌الله‌العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی ‌نجفی فرمود: علت آمدن من به قم این بود که پدرم سیدمحمود مرعشی‌نجفی (که از زهاد و عباد معروف بود) چهل شب در حرم حضرت امیر علیه‌السلام بیتوته نمود که آن حضرت را ببینید. شبی (در حال مکاشفه) حضرت را دیده بود که به ایشان می‌فرماید: سید محمود چه می‌خواهی؟عرض می‌کند: می‌خواهم بدانم قبر فاطمه‌زهرا علیها‌السلام کجاست؟ تا آن را زیارت کنم.حضرت فرموده بود: من که نمی‌توانم برخلاف وصیت آن حضرت، قبر او را آشکار کنم.عرض کرد: پس من هنگام زیارت چه کنم؟ حضرت فرمود: خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه علیها‌السلام را به فاطمه معصومه علیها‌السلام عنایت فرموده است، هر کس بخواهد ثواب زیا گنج سخن...ادامه مطلب
ما را در سایت گنج سخن دنبال می کنید

برچسب : دلیل,مهاجرت,آیت,الله,مرعشی,نجفی, نویسنده : 389sokh0 بازدید : 9 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 23:57

روزی شیخ در نیشابور به تعزیتی (مجلس ترحیم) می شد، معرفان (کسانی که افراد را معرفی می کردند) پیش شیخ باز آمدند و خواستند که آوا دهند، چنانکه رسم ایشان بود و القاب بر شمرند. چون شیخ را بدیدند، فروماندند و ندانستند که چه گویند. از مریدان شیخ پرسیدند که «شیخ را چه لقب گوییم؟» شیخ آن فروماندگی دریشان بدید. گفت: در روید و آواز دهید که «هیچ کس ابن هیچ کس را راه دهید.» معرفان در رفتند و به حکم اشارت شیخ آواز دادند که هیچ کس ابن هیچ کس را راه دهید، همه بزرگان سر برآوردند. شیخ را دیدند که می آمد. همه را وقت خوش گشت و بگریستند. اسرار التوحید   از سایت فرصت نیوز گنج سخن...ادامه مطلب
ما را در سایت گنج سخن دنبال می کنید

برچسب : هیچکس بن هیچکس, نویسنده : 389sokh0 بازدید : 12 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:28

داستانی با شش کلمه:

 

اژدهایی خرس را در می کشید

شیرمردی رفت و فریادش رسید

مثنوی مولوی

گنج سخن...
ما را در سایت گنج سخن دنبال می کنید

برچسب : داستان کوتاه,داستان کوتاه عاشقانه,داستان کوتاه انگلیسی,داستان کوتاه طنز,داستان کوتاه آموزنده,داستان کوتاه فارسی,داستان کوتاه صحنه دار,داستان کوتاه ترسناک,داستان کوتاه ایرانی,داستان کوتاه جالب, نویسنده : 389sokh0 بازدید : 16 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:28

... محبت و محنت از یک خانه اند و محبت و شادی از هم بیگانه.

مرصاد العباد

هله نومید نباشی که تو را یار براند

گرت امروز براند نه که فردات بخواند

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا

ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها

ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

غزلیات شمس مولوی 

از: گنجور

گنج سخن...
ما را در سایت گنج سخن دنبال می کنید

برچسب : 123movies,13 hours,1,13th amendment,14th amendment,1010 wins,1800flowers,10 commandments,1984,1 corinthians 13, نویسنده : 389sokh0 بازدید : 12 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:28

میان محبت و عقل منازعت است هرگز با یکدیگر نسازند به هر منزل  که محبت رخت اندازد عقل خانه پردازد هر کجا عقل خانه گیرد  کرانه گیرد

مرصاد العباد

 

گنج سخن...
ما را در سایت گنج سخن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 389sokh0 بازدید : 7 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:28

حاکمی برای شخصی هزار ضربه شلاق تعیین کرد. مرد گفت: ای حاکم! شما یا نمی دانید شلاق چیست یا نمی دانید هزار چقدر است!

منبع : وبلاگ حکمت حکایت روایت

 

 

گنج سخن...
ما را در سایت گنج سخن دنبال می کنید

برچسب : شلاق,شلاق زدن,شلاق چرمی,شلاق کارگران,شلاق زدن کارگران,شلاق زدن در ملا عام,شلاق خوردن,شلاق خوردن کارگران,شلاق قزوین,شلاق زدن کارگران معدن, نویسنده : 389sokh0 بازدید : 17 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:27